محمود محمود ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
رضارضا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
یاسینیاسین، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

خمبل و فنقول و فسقل

یه روزی هم بریم اینجا

تلویزیون هر جا رو که نشون می ده، یا کلا هر عکسی که محمود می بینه، ازاصفهان و شیراز و آبشار بیشه گرفته....... تا...... کاخ سفید و آبشار نیاگارا و قطب جنوب!!!!!   این دیالوگ تکرار می شه: محمود: بابایی اینجا کجاست؟ بابایی: فلان جا محمود: یه روزی هم بریم اینجا بابایی: باشه، ایشالا         ...
30 شهريور 1392

حمله ی ناجوانمردانه به پشمک

بابایی میگه: در مورد رضا کلا 2 حالت وجود داره: - یا گشنه است - یا گشنه است !!!!! واقعا هم راست میگه.   نمونه ش عکس های زیره: طریقه ی صرف کردن پشمک: ابتدا به محض مشاهده ی پشمک، اونو به 2 نیم تقسیم می کنیم   و سپس همونطور که در عکس بعد مشاهده می کنید، در طُرفَه العینی ناپدیدش می کنیم. ...
19 شهريور 1392

خاطرات عملی

البته نه اون عملی، بلکه این عملی از اونجایی که بعضی خاطرات حالت عملی داره و به این راحتی ها قابل نوشتن نیست و از اونجایی که حسرت بعضی از همین خاطراتتو میخورم که یادم رفته و از لذت مرورکردنشون در سالهای آینده محروم شدم، حالا فقط یه کد ازشون مینویسم که یادم بمونه: خواب و جفت کردن کفش خواب و صدای سرعتگیر (بابایی)
15 شهريور 1392

اختراعات محمود

محمود هر چی گیر میاره سوار میکنه رو هم بعد میگه این اختراع جدیدمه مواظب باشین خراب نشه یه جوری هم میزاره رو هم که عطسه میکنی، می ریزه پایین بعد بیا و درستش کن   حالا چه تو چه زمینه ای کاربرد دارن اینا، نمیدونم والا!!!!!! ...
13 شهريور 1392

متوسطِ من!

دائیشی ها دارن تلویزیون تماشا می کنن (مک کوئین) می گم: قربونتون برم کوچولوهای من بعد محمود می گه: به من بگو متوسطِ من ! رضا کوچولوئه، من دیگه متوسط شدم   از لحاظ هیجان زده شدن محمود   بچه فیلمتو ببین! ...
13 شهريور 1392